به خودم اجازه دادم از عشقی که به سمتم میاد استقبال کنم . از تعاریف عاشقانه، کشش های هیجان انگیز و حتی هوس انگیز . از تمام کسانی که پالسهای جورواجور به سمتم می فرستند و منو از چرخه های احساسی بی نصیب نمی گذارند و احساس جذابیت و شادی رو برام زنده نگه میدارن . اما یه چیزی ته ته قلبم هست که مدتهاست توی یه صندوقچه قایمش کردم و درش رو با قفل فولادی بستم . یه چیزی که محکومه به نبودن و سکوت . همون چیزی که در انتهای تمام قصه های عاشقانه و هوس انگیز، یه چیزی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه گیوه کرد rezabarati DIGIKALA عشق هر چی بخوای هست کافه عشق